رابطه صحیح مادر و کودک بهترین رابطه بین دوانسان است. این روابط میتواند برای سالهای بعد، آموزنده بوده و الگویی برای شخصیت آینده کودک باشد.
تقریباً همه مادران دوست دارند که رابطه آنان با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است؛ بنابراین لازم است با بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک در سنین مختلف آشناد شویم. هرقدر مادر از این خصوصیات آگاهی کاملتری داشته باشد، بهتر میتواند با او کنار بیاید؛ اگر بداند که باوجود همه کوششهای او باز همهچیز آرام و بیدردسر نخواهد بود در این صورت با مشکلات، رابطه صحیحی برقرار خواهد کرد.
تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمتهای پیچیده و بغرنجی از آن (مانند رابطه او با مادرش) دارای نظم و ترتیب و قابل پیشبینی است. میزان سازگاری و همکاری کودک با شما، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد بلکه با تغییرات خود کودک ومیزان رشد و نمو او نیز وابسته است.
رفتار مادر با کودک شیرخوار
هر کودک شیرخواری بر حسب تفاوتهای فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی، رفتار خاصی دارد. مادران باید بگذارند تا کودک برنامه غذایش را خودش تنظیم کند و تقاضای طبیعیاش معین کند که چه موقع باید بخورد و بخوابد.
اجازه دهید کودک شیرخوار شما خودش برنامه غذاییاش را تنظیم کند!
بعضی از کودکان، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمیگنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از این دو حالت است؛ یعنی تنظیم شخصی و خودبهخود کودک که شامل هر دو نیروهای داخلی و خارجی است. گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل، محافظت کند. البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار میشود؛ ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای خود، استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام کند و در مقابل تقاضاهای کودک، خودداری نشان دهد. چنین حالتی فقط به زمان شیرخوارگی تعلق ندارد، بلکه متعلق به تمام سالهای رشد کودک است.
رفتار مادر با کودک ۱۸ ماهه
کودک ۱۸ ماهه درحالیکه ظاهراً بزرگشده است و کاملاً جستوخیز دارد ولی ازنظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه شیرخوار است. او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که میداند و میتواند، استفاده کافی میکند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین میفهماند. او بهوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» بهسرعت منظور خود را میفهماند. جواب «نه» را از دیگران بهراحتی قبول نمیکند. میداند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمهای است که بکار میرود.
نگران نباشید! بیتابی فرزند ۱۸ماهه شما برای لمس کردن تمام اجزای پیرامون رفع میشود
کودک ۱۸ ماهه وقتی راه میرود، با حرکت پاها فکر میکند و دوست دارد هر چه به دستش میرسد، بگیرد. احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که میخواهد، همینالان میخواهد. مدتی نخواهد گذشت که کودک ۱۸ ماهه براثر رشد، این مراحل را پشت سر میگذارد و در سن دوسالگی مادر میبیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.
روانشناسی کودک ۲۱ ماهه
کودک در این سن دوست دارد هر چه را که موردعلاقهاش است همراه داشته باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینه لغات او کامل نیست، نمیتواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن متوسل میشود. مادر خوب و والدین آگاه، سعی دارند منظور کودک را بهسرعت درک و عملی کنند. چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبهرو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همهچیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.
کودک دوساله شما فرمانبردار خوبی است. این زمان مناسبترین زمان برای تربیت صحیح فرزند شماست
کودک دوساله
برای یک کودک دوساله، برعکس کودک ۱۸ ماهه، اطاعت، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت ۶ ماه به کودک این درک را میدهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دوسالگی بیشتر اوقات شنونده و اجراکننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت میگیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک با امکانات و قدرت او تطبیق میدهند و درنتیجه در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان میشود.
لجبازی کودک ۲٫۵ ساله
کودک در این سن، منفیباف، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد باعجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد میزند: «خودم میخوام بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که: «میخوام مامان لباس تنم کنه». اگر مادر بهطرف او برود بابا را میطلبد و بهعکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را میخواهد. او در دنیایی از تضاد سیر میکند؛ و این کلمات بر زبان او جاری است: «میکنم… نمیکنم… میخواهم… نمیخواهم… میتوانم… نمیتوانم… بله… نه».
انتخابهای او چندتایی است و در هر دقیقه نوعی را میپسندد. اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدتها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند. اگر مادر به او بگوید: «مربا میخواهی» میگوید «نمیخواهم» اما بهمحض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا میخواهد. مشکل مادر برای تربیت او، این است که باید حتیالامکان او را در مسیر یکطرفه قرار دهد.
کارهای روزانه را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی میخواهید او را با خود به بیرون ببرید، درحالیکه از تفریح در بیرون برایش سخنرانی میکنید لباس تنش کنید. اگر از او برای بیرون رفتن، اجازه بخواهید، کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که میدانید از پرسشهایی که او باید جواب «نه» را ادا کند، پرهیز کنید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد، مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.
مراقب باشید برای انجام کارهای روزانه از کودک ۲٫۵ ساله خود دستور نگیرید! وگرنه کلافه میشوید!
در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده میشود. لذا مادر باید بهجای نشستن و غصه خوردن، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد. سعی کند کودک حرفهای او را بدون چون و چرا بشنود و بهعکس در مقابل کارهای بیاهمیت تسلیم شود. مثلاً بگوید: «البته … بله قربان … حتماً».
مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک ۲.۵ ساله ممکن است رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالبترین استعدادهای خود را میخواهد به شما نشان دهد و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. گاهی وقتها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی به دست آورده و قدری استراحت کنید تا با صبر و حوصله بیشتری بهسوی او بازگردید.
رفتار با کودکان ۲.۵ تا ۳ساله
بسیاری از کودکان در این سن در مرحله عجیبی قرار میگیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، ازنظر احساسی میتوانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند؛ اگر خود را در آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود. کودک ۲٫۵ سالهای به مادرش میگوید: «من کوچولو هستم؛ نمیتوانم حرف بزنم؛ دندان ندارم غذا بخورم؛ دوست دارم شیر بخورم».
آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بهوسیله سرشیشه شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و بهموقع او را از این تخیل بیجا نجات میدهد. اغلب مادران، کودک را در این سن مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر، حس حسادت آنان را تحریک کرده و حسود بار میآورند؛ اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود بهاندازه کافی تجربه به دست آورد، خواهد توانست رشد کند و مستقلتر و بالغتر بشود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.
با کودک ۳ ساله خود می توانید وارد قول و قرار براساس تنبیه و پاداش شوید
کودک ۳ساله باهوش
این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده میکند. اغلب وجود مادر را بر خود ترجیح میدهد. کودک در ابتدای مرحله ۳سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک میرسد. او در جهت متضاد گم نمیشود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یکجهت را انتخاب کرده و روی آن میایستد. گاهی والدین میتوانند با فرزند ۳ساله خود چانه بزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به انجام کاری مجبور سازند.
در ۳سالگی قدرت بهکارگیری کلمات به نحو زیادی افزایش مییابد. او میتواند در جواب سخن سایرین حرف بزند. میل فراوان دارد در امورو کارها شرکت کند. کودک ۳ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت میکنید، بهخوبی گوش میدهد و حتی گاهی اوقات ممکن است اگر دلیل خوبی برایش بیاورید کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، بهراحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.
کودک ۳.۵ ساله
در این سن کودک دوست دارد در خیال خود از والدین دوست خیالی بسازد و با آنها در خیالبازی کند، به آنها غذا بدهد و دست و صورتشان را بشوید و خشک کند، به نوازششان بپردازد. وقتی والدین در کنار او آرام نشستهاند و بدون توجه به دنبال کار خود میروند، داد کودک بلند میشود و گریه را سر میدهد و میگوید: «مادر چرا رفتی؟ من که با تو کاری نداشتم من به تو غذا میدادم. تو با رفتنت بازی مرا خراب کردی. «
والدین فکر میکنند که وضع روحی کودکشان متزلزل و مضطرب است، در صورتی چنین نیست، والدین باید بدانند معمولاً کودکان در این سن با دوستان خیالی خود مدتها بازی میکنند و هرکدام نوعی دوست خیالی دارند. این مرحله طبیعی رشد است و از خصوصیاتش اینگونه بازیهاست. هیچگاه نباید باعث نگرانی والدین شود و احتیاج به درمان ندارد و خودبهخود براثر رشد و بهطور طبیعی اصلاح خواهد شد.
برگرفته از دانشنامه رشد